زبان لانتیموس زبان استعاره و نماد است. لانتیموس از مهد استعارههای ادبیات غرب میآید. و معمولا فیلمهایش متاثر از اسطورههای یونانی است. در ششمین فیلم خود لانتیموس روایت قابل اشارهتری از جهان اساطیر یونانی را مورد استفاده قرار داده است. در واقع اگر تاثیرپذیری پیشین لانتیموس از ادبیات یونان بیشتر جنبهای فرمیک داشت در فیلم آخر خود از نظر داستان نیز کاملا وفادار به آن است. «افیژنیا در اولیس» یکی از آثار متاخر اوریپیدس است که به ماجراهای قبل از حمله آتن به تروا اشاره دارد. آگاممنون که برای کینخواهی از اهالی تروا و بازگرداندن هلن، همسر برادرش، آماده لشکرکشی است متوجه میشود که در دریا بادی نمیوزد تا کشتیها به حرکت درآیند و این از نفرین آرتمیس است. آگاممنون برای خشنودی آرتمیس باید دختر خود افیژنیا را قربانی کند. افیژنیا خود را قربانی میکند و نفرین برداشته میشود. گوزن حیوان مقدس آرتمیس است و قربانی معمول برای آرام کردن او گوزن است. در کشتن یک گوزن مقدس نیز با نفرینی مواجهیم که بر خانواده یک پزشک سایه افکنده که یا باید یکی از فرزند یا همسر خود را قربانی کند و یا همه آنها خواهند مرد. فضاسازی در اینجا هم کاملا مشابه سایر آثار لانتیموس است. بازیگرانی که فرقی با شی ندارند و گویی انسانیتشان از آنها گرفته شده. سرد و مکانیکی و عاری از هر حس انسانی. موسیقی مرموز و شوم. قابهایی ایستا و کاملا طراحی شده. نقطه ثقل قابها گهگاه در حاشیه قاب است. بدون تماشای تیتراژ هم میتوان بلافاصله حدس زد که خالق فیلم کیست.
با اینحال در اینجا با ناموفقترین ساخته لانتیموس مواجهیم. چراکه که فضای ابزورد فیلم چندان رازآمیزی آثار پیشینش را ندارد. نیمه اول فیلم تا قبل از اولین نشانههای ورود نفرین بسیار طولانی است. رازی اگر برای کشف وجود دارد تنها در سطح و داستان است نه در روایت و آنهم در حد یک داستان اخلاقی ساده باقی میماند. جهان فیلم به وسعت جهان دندان نیش، آلپ و خرچنگ نیست. گویی یک انتقام سطحی از پزشکان بیاخلاق است. فیلم ورایی ندارد که کشف شود یا قابل تفسیر باشد و استعارات تصویریش هم بسیار ساده است. همچنان باید از دندان نیش به عنوان شاهکار لانتیموس یاد کرد. فیلم بعدی او هم در فضایی تاریخی و غیراستعاری در حال ساخت است.
ایمان شاهبیگی
منبع: http://imagemgz.com/2017/12/14/short-takes-6/
سالها پس از اینکه یک بیماری بیشتر انسانها را از بین برده و تعدادی از آنها را تبدیل به هیولا کرده،تنها بازمانده نیویورک تلاش می کند برای این بیماری یک درمان بدست بیاورد...
پس از اینکه بیگانگان با کشتی ها فضایی خود در اطراف زمین مستقر میشوند، یک زبانشناس متخصص بنام لوئیس بنکس (امی آدامز) توسط ارتش استخدام میشود تا بفهمد هدف آنها از آمدن به زمین چیست...
بعد از جنگ های داخلی امریکا برای تحویل یک فرد اعدامی جایزه ای گذاشته اند. حال فردی تصمیم به تحویل دادن مرد تحت تعقیب به کلانتر شهری دیگر می گیرد که در بین راه از سمت تعدادی راهزن و مزدور مورد حمله قرار میگیرد و از دست آنها به یک فروشگاه لباس در روستایی نزدیک پناه می برد و حالا باید هم از جان خود و هم از جان محکومی که در اختیارش است محافظت کند...
باز هم شهری گرفتار خشونت و گروه های خلافکار شده است و این بار نه یک قهرمان ، که گروهی از افراد که دارای قدرتهای خارق العاده و منحصر به فردی هستند در کنار یکدیگر جمع می شوند تا شهر را از جنایت پاک کنند. شهری که دیگر همه چیز آن در فساد غرق شده است از مقامات تا پلیس ها خیابانی . اما در این بین افرادی با کمک همدیگر سعی در بهبود اوضاع میکنند. اما نبرد با جنایتکاران همیشه با خونریزی و کشتار همراه است…
کریس یک جوان آفریقایی-آمریکایی است که برای دیدار با خانواده نامزدش، رز، به خانه شان رفته است. در ابتدا همه چیز خوب به نظر می رسید اما کم کم حرف هایی در مورد اتفاقات رخ داده در آنجا بازگو می شود که ترس را بر دل کریس می اندازد. یک سری حقایقت دیرینه که به طور فزاینده ای نگران کننده است...
یک گروه از نوجوانان معروف به "باشگاه بازندگان " به مبارزه با موجودی فناناپذیر و تغییر شکل دهنده که مسئول ناپدید شدن دهها تن از کودکان شهر است می روند که این خود منجر میشود آنها ذات درونی خود را آشکار کنند.
فردی با نام کالیب اسمیت (دومنال گیلسون) که به تازگی در محل کارش برنده مسابقه ای شده است، به عنوان جایزه به خانه رئیس نابغه خود ناتان بیتمن (اسکار ایزاک) می رود تا در آنجا به مدت یک هفته به تفریح بپردازد. کالیب پس از رسیدن به آنجا متوجه می شود که ناتان او را برای شرکت در آزمایش ساخت اولین انسان مصنوعی هوشمند با نام “اوا” انتخاب کرده است. این انسان غیر مصنوعی برخلاف پیش بینی ناتان بسیار هوشمندتر و فریبنده تر است که می تواند مشکلاتی جدی را به وجود آورد …